امتحان در قرآنامتحان قرار دادن انسانها در بستر حوادث تکوینی و تشریعی برای رسیدن آنان به کمال لایق خویش است. ۱ - معنای لغوی امتحانامتحان در لغت به معنای آزمودن است [۱]
الصحاح، ج ۶، ص ۲۲۰۱.
این واژه از ریشه «م ح ن» به معنای تازیانه زدن و گداختن گرفته شده است؛ «امتحنتُ الذهب» یعنی طلا را در آتش قرار دادم تا آزمایش شده و خالص شود. [۴]
الصحاح، ج۶، ص۲۲۰۱.
[۵]
المنجد، ص ۷۴۹، «محن».
به گفته برخی تصفیه و تخلیص از آثار و لوازم امتحان است. [۶]
التحقیق، ج ۱۱، ص ۴۳، «محن».
امتحان با توجه به معنای ریشه آن در مواردی بهکار میرود که با سلب آسایش و آرامش ظاهری همراه است.واژههای دیگری چون « تمحیص »، « ابتلاء » و « فتنه » نیز به نوعی مفید معنای آزمایش و هریک دارای خصوصیتی است. تمحیص آزمونی است که با آن چیزی را از آلودگی پیراسته و از عیوب و زواید خالص سازند. [۷]
الصحاح، ج ۳، ص ۱۰۵۶.
گفته شده:از آنرو که در برخی موارد تمحیص در برابر محق بهکار رفته و محق بر نقصان و محو شدن دلالت میکند، در تمحیص این خصوصیت وجود دارد که با ابقا و تثبیت همراه است. [۹]
التحقیق، ج ۱۱، ص ۳۷، «محص».
ابتلاء از ریشه بِلْو یا بِلْیْ به معنای امتحان است [۱۱]
اقربالموارد، ج۱، ص۲۰۲، «بلی».
که با عنایت به لحاظ معنای قدمت، کهنگی و فرسودگی [۱۲]
اقربالموارد، ج۱، ص۲۰۲.
[۱۳]
المنجد، ص ۴۹، «بلی».
در ریشه اخیر بیشتر با امور مدتدار تحقق یافته و نوعاً در مواردی که با مصیبتها و مکاره و مشقتها همراه است بهکار میرود ، گرچه به آن موارد اختصاص نداشته درباره نعمت نیز استعمال میشود. [۱۵]
وجوه قرآن، ص ۴۹.
[۱۶]
المنجد، ص ۴۹.
فتنه به معنای آزمودن [۱۷]
لسانالعرب، ج ۱۰، ص ۱۷۸.
[۱۸]
تاجالعروس، ج۱۸، ص ۴۲۴.
[۱۹]
مجمعالبحرین، ج ۲، ص ۳۵۹، «فتن».
از ریشه «ف ت ن» به معنای شیفتگی و شیدایی است. [۲۰]
المنجد، ص ۵۶۸، «فتن».
فتنه با توجه به معنای ریشه آن، آزمودنی است که با امور به ظاهر زیبا و فریبا صورت پذیرد.مؤیّد این مطلب بهکار رفتن فتنه در برخی آیات و نیز در لغت [۲۲]
وجوه قرآن، ص ۲۱۸.
[۲۳]
المنجد، ص ۵۶۸، «فتن».
درباره مال و فرزندان است.برای فتنه معانی دیگری نیز گفته شده [۲۴]
قاموس قرآن، ج ۵، ص ۱۴۷ -۱۵۰.
[۲۵]
وجوه قرآن، ص ۲۱۶- ۲۱۸.
که کاربرد فتنه درباره برخی از آنها چون قتل ، شرک ، کفر و...از باب تسمیه مسبّب به اسم سبب است، زیرا فتنه میتواند زمینه ارتکاب آنها را فراهم آورد. به نظر میرسد همه واژگان یاد شده به نوعی دربردارنده مفهوم امتحان است؛ گو اینکه در چگونگی این دلالت به صورت تضمن، التزام یا مطابقت یکسان نیستند. ۱.۱ - امتحان از منظر مفسرانامتحان از منظر مفسران به وجوه گوناگون تفسیر شده است؛ از جمله: ۱. تربیت انسانها و دعوت ایشان به سوی حسن عاقبت و سعادت . ۲. تشریع اوامر و نواهی و جعل تکالیف برای مردم. [۲۷]
التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۳۸.
[۲۸]
تفسیر قاسمی، ج ۹، ص ۹۷.
۳.تمرین دادن و آماده ساختن بندگان. [۲۹]
روح المعانی، مج ۱۴، ج ۲۶، ص ۲۰۷.
۴.ایجاد شناخت و معرفت در قلب انسان. [۳۰]
روح المعانی، مج ۱۴، ج ۲۶، ص ۲۰۸.
۵.بخشیدن صبر و مقاومت در برابر مشکلات. [۳۱]
روح المعانی، مج ۱۴، ج ۲۶، ص ۲۰۸.
در یک جمعبندی شاید بتوان گفت که امتحان در فرهنگ قرآن قرار دادن انسانها در بستر حوادث گوناگون تلخ و شیرین با هدف رسیدن آنان به کمال لایق خویش است و در آیات پرشماری با واژههای یاد شده و غیر آنها مطرح گردیده و به بررسی ابعاد مختلف آن پرداخته شده است؛ مانند: سنت امتحان و ضرورت آن، فلسفه و اهداف امتحان، امتحان و علم الهی ، ابزارها و شیوههای امتحان و راه موفقیت در امتحان. ۲ - پانویس
۳ - منبعمرکز دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «امتحان». ردههای این صفحه : امتحانات و ابتلائات | قرآن شناسی
|